English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7730 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
smokescreen U عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
illusory U گمراه کننده مشتبه سازنده
perversive U گمراه کننده منحرف سازنده
illusive U گمراه کننده مشتبه سازنده
inveigler U گمراه سازنده
seductive U گمراه کننده
sinister U گمراه کننده
misleading U گمراه کننده
delusive U گمراه کننده
screwy U گمراه کننده
screwiest U گمراه کننده
screwier U گمراه کننده
lothario U گمراه کننده زنان
delusory U فریبنده گمراه کننده
sinuous U غیرمستقیم گمراه کننده
hocus pocus U چیز گمراه کننده معضل
ignisfatuus U چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
The comparison is misleading [flawed] . U مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
accidentalism U تشخیص علائم گمراه کننده مرض
formative U ترکیب کننده سازنده
manufacturers U تولید کننده سازنده
manufacturer U تولید کننده سازنده
humiliating U پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly U پست سازنده خفیف کننده
spoilsman U تباه کننده فاسد سازنده
prevarication U ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
elliptical U مستتر
elliptically U بطور مستتر
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
occult U اسرار امیز مستتر کردن
pertubative U اشفته سازنده مضطرب سازنده
self deluded U گمراه
amiss U گمراه
aberrant U گمراه
inveglement U گمراه
devious U گمراه
astray U گمراه
hell bent U گمراه
hell-bent U گمراه
perverted U گمراه
inveigling U گمراه کردن
straying U گمراه شدن
stray U گمراه شدن
to get lost U گمراه شدن
strays U گمراه شدن
perverse U گمراه هرزه
misled U گمراه کردن
to fall into error U گمراه شدن
she went wrong U گمراه شد پالانش کج شد
to go a U گمراه شدن
seducer U گمراه کنندهseduction
to lead a U گمراه کردن
to lead astray U گمراه کردن
to lead up the garden U گمراه کردن
to put off the scent U گمراه کردن
misdirecting U گمراه کردن
heterodox U گمراه زندیق
perverts U گمراه شدن
corruptible U گمراه شدنی
to go astray U گمراه شدن
inveigle U گمراه کردن
erred U گمراه شدن
errs U گمراه شدن
seduction U گمراه سازی
lead astray U گمراه کردن
misdirect U گمراه کردن
misguide U گمراه کردن
misinforms U گمراه کردن
misdirected U گمراه کردن
misdirects U گمراه کردن
misinforming U گمراه کردن
misinformed U گمراه کردن
misinform U گمراه کردن
misleads U گمراه کردن
inveigles U گمراه کردن
mislead U گمراه کردن
seduces U گمراه کردن
err U گمراه شدن
inveigled U گمراه کردن
seducing U گمراه کردن
seduce U گمراه کردن
pervert U گمراه شدن
perverting U گمراه شدن
seduced U گمراه کردن
inveigle U گمراه کردن وبردن
to be deluded U گمراه شده بودن
baffle U گیج یا گمراه کردن
to be fooled U گمراه شده بودن
baffled U گیج یا گمراه کردن
inveigles U گمراه کردن وبردن
inveigled U گمراه کردن وبردن
throw off <idiom> U گیج شدن ،گمراه
baffles U گیج یا گمراه کردن
inveigling U گمراه کردن وبردن
lost U شکست خورده گمراه
baffling U گیج یا گمراه کردن
pervertible U گمراه شدنی کج راه کردنی
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
self blinded U گمراه شده توسط نفس خود
constituent U سازنده
manufacturers U سازنده
constituents U سازنده
manufacturer U سازنده
wright U سازنده
constructor U سازنده
constructive U سازنده
components U سازنده
producers U سازنده
component U سازنده
compositor U سازنده
compositors U سازنده
producer U سازنده
concoctor U سازنده
maker U سازنده
builders U سازنده
makers U سازنده
builder U سازنده
instrumentalists U سازنده
instrumentalist U سازنده
fabricator U سازنده
fabricant U سازنده
fomative U سازنده
lubricated U روان سازنده
coordinative U متناسب سازنده
lubricate U روان سازنده
incorporator U یکی سازنده
qualificatory U محدود سازنده
procreation U سازنده زایش
qualifier U ملایم سازنده
qualifiers U ملایم سازنده
vitiator U تباه سازنده
purificative U پا سازنده تطهیری
procreator U موجد سازنده
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
film developer U سازنده فیلم
lubricants U روان سازنده
fabricator U سازنده وسایل
subjugator U مطیع سازنده
irradiative U روشن سازنده
lubricant U روان سازنده
factor U سازنده فاکتور
factors U سازنده فاکتور
interceptive U جدا سازنده
renovator U باز نو سازنده
lutist U سازنده عود
suppressor U موقوف سازنده
ingredient U عنصر سازنده
distractive U پریشان سازنده
suppressive U موقوف سازنده
supersessive U لغو سازنده
restrictive U محدود سازنده
deific U خدا سازنده
dissipative U پراکنده سازنده
dispossessor U بی بهره سازنده
enslaver U بنده سازنده
separative U جدا سازنده
spoiler U فاسد سازنده
builders U موسس سازنده
sonneteer U سازنده غزل
builder U موسس سازنده
lubricates U روان سازنده
manifestative U اشکار سازنده
refrigerative U خنک سازنده
manufacturers' agent U نماینده سازنده
refrigrative U خنک سازنده
melodist U سازنده ملودی
lubricating U روان سازنده
elucidatory U روشن سازنده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
composer U سازنده مصنف
composers U سازنده مصنف
ingredients U عنصر سازنده
depletive U تهی سازنده
presentive U مجسم سازنده
assuror U مطمئن سازنده
alterative U دگرگون سازنده
components U جزء سازنده
assurer U مطمئن سازنده
component U جزء سازنده
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
boiler maker U سازنده دیگ بخار
composition U نسبت اجزاء سازنده
boilermaker U سازنده دیگ بخار
purificatory U پاک سازنده تطهیری
composition U نسبت اجزای سازنده
toyer U سازنده اسباب بازی
wright U کارگر سازنده نجار
loathful U دافع بیرغبت سازنده
manufacturer's software U نرم افزار سازنده
compositions U نسبت اجزاء سازنده
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
elucidative U تفسیری روشن سازنده
procurer U فراهم سازنده جاکش
metrist U سازنده نظم وشعر
indican U ماده سازنده نیل
ideologue U سازنده ایده ئولوژی
mitigatory U سبک سازنده مخفف
compositions U نسبت اجزای سازنده
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com